یادداشت ئەسرین
1404/5/9
کتاب، داستانی با شروع و پایان مشخص نیست. بیشتر شبیه زمزمهای تلخ و آرامه دربارهی زنی بهنام لائورا که در سکوت و تنهایی زندگی میکنه. او گرسنه است، اما نه فقط برای غذا؛ برای دیده شدن، شنیده شدن، و داشتن جایی در این جهان. نویسنده با زبانی شاعرانه و گاهی مبهم از آدمهایی حرف میزنه که در حاشیهن، حذفشدهن، اما هنوز زندهان و رنج میکشن. کتاب بیشتر از اینکه روایت باشه، احساس و فضاست، حسی از تنهایی، فقر و رنجی که مدام تکرار میشه؛ مثل یک ترجیعبند غمگین. ترجیع گرسنگی دربارهی گرسنگی انسان برای معناست؛ برای اینکه کسی باشی، برای اینکه فراموش نشی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.