یادداشت Yasaman Tamjidi

        آبلوموف، به نظر من کتابی به غایت شیرین و ترسناک بود. شیرین بود به دلیل فضاسازی خوب و ماجرایی که کنجکاو انتهای  آن بودم و ترسناک بود به این دلیل که آینه‌ای می‌شد در برابر همه‌ی کارهای نکرده‌‌ام که مرتب پشت گوش انداخته بودم و باعث می‌شد بخش‌های «آبلوموفی» وجودم را لمس کنم.
ابتدای داستان کمی طول کشید تا وارد “ماجرا”ی اصلی شود ولی به نظر من غیرقابل چشم‌پوشی بود چون همه‌ی این کندی و بی‌ماجرایی و رخوت بخشی از مواد لازم برای توصیف شرایط رخوت‌انگیز آبلوموف بود و بدون سر زدن‌های تکراری و مکرر اشخاص متفاوت در ابتدای کتاب و دیالوگ یکسان او در برابر آنها، شاید به خوبی شرایط ترسیم نمی‌شد. بعد از ورود اشتولتس به داستان البته روند ماجرا سریع‌تر می‌شود و به تدریج خطوط اصلی داستان ترسیم می‌شوند. در مجموع آبلوموف به نظرم بیش از این که کتابی سرگرم‌کننده باشد آینه‌ای بود در برابر حقایقی که مواجه شدن با آنها برایمان سخت است.
و‌ ترجمه‌ی سروس حبیبی- مطابق معمول- بسیار روان و شیوا بود و لذت‌بخش بود.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.