یادداشت بابک قائدنیا
1403/12/5
اثر فاخر ویلیام فاکنر که داستانی کوتاه است با فرم روایتی جالبی به صورت ۵٩ مونولوگ مجزا نظر نویسنده در خصوص کتاب، کتابی که او به مدت تقریبی ۶ ماه، بعد از ظهرها تا پاسی از شب هنگامی که در نیروگاهی در میسیسیپی کار میکرد، بر روی یک فرغون که تبدیل به میز تحریر شده بود، نگاشت: عامدانه تصمیم گرفتم که یک اثر برجسته خلق کنم. قبل از این که حتی قلم را روی کاغذ بگذارم و اولین کلمه را بنویسم، می دانستم آخرین کلمه چه خواهد بود. «آدم برای این زندگی میکنه که برای مردن آماده شه» در فصل ١٩: «مادرم یک ماهی است» این جمله توسط «واردامِن باندرِن» روایت میشود، پسر «اَدی باندرِن» که تازه درگذشته، زنی که «واردامِن» او را به خاطر شناور شدن تابوتش بر یک رودخانه، با موجودی دریایی مقایسه میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.