یادداشت Fshafiee
3 روز پیش
بخش اول : کتاب با جمله ی " مامان امروز مرد شاید هم دیروز ، نمیدانم ." شروع شد . میخکوب شدم ! بی تفاوتی کامو درگیرم کرد ! برخلاف اکثریت که انگشت اتهام را به سمت مورسو گرفتند و بی تفاوتی او را بیمارگونه تلقی کردند در پس ذهنم یک کنجکاوی در مورد مادر داشتم ، مادری که در آسایشگاه گذاشته شده بود ولی در رابطه با شخصیت و رابطه اش با مورسو پرداخته نشد. بخش دوم : ادله های مجرم شدنش برایم مسخره و پیش پا افتاده بود. اون دیگر مسئول قتل یک عرب نبود ، بلکه مسئول درست عزاداری نکردن برای مادرش بود. کتاب پر از نماد بود فکر میکنم دادگاه نمادی از ما(جامعه) است .جامعه ای که بدون این که اطلاعاتی درستی ازمورسو و شخصیتش حتی رابطه ی خانوادگیش داشته باشیم داریم بهش برچسب بی حسی و بی تفاوتی میزنیم . به نظرم این هنر نویسندگی آلبر کامو رو نشون میده که کاملا غیر مستقیم ما رو تبدیل به دادگاهی که کرده، که خودمون متوجه این قضاوت و داوری نیستیم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.