یادداشت رعنا حشمتی

ظرافت جوجه تیغی
        شروع کرده بودم و 70 صفحه رو همون روزهای اول خونده بودم. اما بعد هی نخوندم. هی نخوندم... تا اینکه دیشب که در یک آرامش دریایی و لطیف بودم تصمیم گرفتم که ادامه‌ش بدم. و چقدر قشنگ بود چندین ساعت پیوسته کتاب خوندن. بعد از این همه دوری. این همه کار و این همه چیزی که دور می‌کنن آدمو...
ساعت 3 با لبخند خوابیدم و خوشحال بودم که فردا زیاد تو ترافیک می‌مونم و می‌تونم توی راه ادامه‌ش بدم. در میانه راه تموم شد... و دقایقی به بیرون خیره شده بودم. به کاملیاها فکر می‌کردم. کاملیاهای زندگی خودم...
«شاید زندگی همین باشد.»
      
1

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.