یادداشت عین راء
1404/2/25
تقریبا حد فاصل صبح تا عصر امروز تمامش کردم. یک رمان که به معنی واقعی کلمه تمیز کار شده بود. تمیز از همه جهات، خصوصا استفاده نکردن از عناصر جنسی؛ چرا که بنای اولیه رمانهای امنیتی که در آن پای مأمور زن موساد باز می شود این است که حتما مسئله را جنسی کنند و با جاذبه جنسی رمان را جذاب. نه اینکه در واقعیت موساد از این کثافت کاری ها نداشته باشد، نه؛ مسئله دقیقا در ابراز و بیان است که این کتاب، خیلی تمیز کار کرده بود و پای کثافت کاری را وسط نکشید که جذابیت ایجاد کند. ابتدای رمان کمی گنگ بود. یعنی عوض شدن فصل های کتاب، کمی اذیتم می کرد که روایت خطی جلو نمی رفت؛ گاهی در این زمان و گاه در زمان جنگ و گاه در سوریه و گاه در ایران و ... و این عوض شدن ها کمی سردرگم می کرد انسان را. هر چند که این مسئله خیلی پررنگ نبود. در مجموع خطی جلو نرفتن ماجرا قطعا به جذابیت ماجرا افزوده بود. برخی تحلیل های سیاسی اجتماعی که به عنوان شناساندن شخصیت های داستان ارائه می شد، فوق العاده جذاب بود. آن قدر برخی بخش هایش خوب بود که مدام جستجو می کردم ببینم این روایت ها واقعی است که بنشینم با آن گریه کنم یا نه؟! و البته با صحنه ای که مجتبی میثمی می خواست صبحانه به خانواده اش بدهد و حرفهایی که از همسرش شنید، می شد راحت گریه کرد. یک رمان امنیتی که البته در خیلی مسائل سرک می کشد و تحلیل های خوبی ارائه می دهد؛ نه صرفا دروغ و نه کاملا واقعیت که ریشه در حقیقت دارد. مطالعه آن برای نوجوانان حتما جذاب خواهد بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.