یادداشت Asal

Asal

Asal

1404/3/25

        دیوانه کننده بود ! بعد از خوندن هر فصل کتاب دوست داشتم از دست خوآن پابلو سرمو بکوبم به دیوار . با این حال امتیاز بالایی به کتاب دادم و دلیلش چی بود ؟ 
دلیلش اینه که با وجود حرص خوردن از دست خوآن پابلو ، نمیتونم بازم گیرایی کتاب رو انکار کنم . خط داستانی کتاب رو دوست داشتم و از خوندنش نه تنها پشیمون نیستم ، بلکه میتونم بگم از جالب ترین کتاب هایی بوده که خوندم . 
در روانشناسی تبحری ندارم و نمیتونم اظهار نظری داشته باشم ، ولی تفکرات خوآن پابلو رو همه ی ما در مقیاس کوچک‌ تر داریم . همه ی ما به بعضی مسائل بیش از حد فکر می کنیم و نشخوار فکری داریم ، همه ی ما نسبت به بعضی مسائل بدون هیچ دلیلی مشکوک  میشیم و هممون از جایگزین شدن و ترک شدن توسط افراد مهم زندگیمون می ترسیم . اینا رفتار های طبیعیه که همه تو وجودشون دارن ، ولی چیزی که باعث متفاوت شدن خوآن پابلو کاستل میشه اینه که این خصوصیات  انقدر تو شخصیتش برجسته شده که کم کم کارش به جنون کشیده.  
و اما ماریا . به شخصه احساس میکنم بهش کم توجهی شده . اونم به اندازه ی خوآن پابلو شخصیت خاصی داره و به خوبی شخصیت پردازی شده . معتقدم که ماریا عمیقا خوآن پابلو رو دوست داشت و شاید تا حدودی هم درمورد مشکلات روانی و احساسی اون یه حدس هایی زده بود . در طول داستان تمام تلاششو می کرد که خوآن پابلو این شکاکی ها و بازجویی هاش رو کنار بذاره و روی چیزای مهم تری تمرکز کنه . درمورد اینکه واقعا آدم بدی بود یا نه ، هیچ نظر قطعی ای وجود نداره چون ما نمیدونیم که افکار خوآن پابلو درست بوده یا صرفا تصور کرده ، ولی فکر میکنم که فصل های  آخر کتاب، ( قبل از کشته شدنش ) ماریا با وجود اینکه خوآن پابلو رو دوست داشت ، تصمیم گرفت که ترکش کنه چون می دونست که اون هیچوقت دست از شکاکی هاش برنمیداره و رابطشون آینده ای نخواهد داشت . 
درکل کتاب جالبی بود .یه خورده حرص میده آدمو ، ولی ارزش خوندن داره .
      
24

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.