یادداشت Zahra Heidari
1403/9/13
3.7
40
ایوان ایلیچ مرد ثروتمندی که از طبقه ی مرفه و بالادست جامعه بود با خود می اندیشید انسانیت تمام کننده ی تمام نیکی هاست ، پس کمر همت به اثبات آن به هم رده هایش و مردم فرو دست جامعه بست. پیرو این افکار خود را تا سطح آن فقیر هایی که به جای لباس دست دوم ، لباس دست چهارم می پوشیدند و شپش در جیب هایشان رها بود پایین آورد . او از این مردمان که در حالت عادی تا زانو برایش خم می شدند انتظار داشت با او خودمانی و راحت باشند و با خود بگویند چه مرد بزرگ و شریفی که ما را لایق همنشینی خود دانسته ؛ غافل از اینکه شکاف طبقاتی که چه ارز کنم دراز گودال طبقاتی میان آنها به قدری زیاد بود که برای جور کردن پول یک بطری شامپاین طرف کل زندگیش را وسط گذاشت و دست آخر اعلام ورشکستگی نیز کرد ، در حالی که مرد به اصطلاح انسان دوست ما از اینکه چرا او را با این مقام و جایگاه تحویل نگرفته اند و شامپاین گرم برایش آورده اند می نالید . به راستی این یک اتفاق مسخره است که در پس آن غمی بزرگ نهفته است. ۹ مهر ۴۰۲
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.