یادداشت Reza madridista

        با سلام
اول راجع به ترجمه کتاب یه توضیحی بدم. این کتاب سه تا ترجمه از سه تا نشر خوب داره. مجید،نگاه و امیر کبیر. سومی رو چک نکردم و اطلاعی راجع بهش ندارم ولی بین دو تا ترجمه اول با وجدان راحت ترجمه آقای اسکندری از نشر مجید(به سخن) رو پیشنهاد میکنم. اول اینکه ترجمه به شدت روونه و دقیقا همون چیزیه ک از کتاب جان اشتاین بک انتظار می‌ره و علاوه بر اون سانسور به مراتب کمتری هم داره. کلا کتابهای اشتاین بک صحنه جنسی نداره ولی بخاطر لحن خیابونیی ک داره کلمات و عبارات توهین آمیز تو کتاب زیاده. مثلا یه مقایسه تو یکی از اتفاقات ابتدای داستان یه صحنه ایه ک تام جود داره با راننده کامیون صحبت میکنه و راننده یه شعری میخونه. جدا از اینکه شعر خیلی بهتر ترجمه شده تو نسخه نشر مجید، بلکه مفهوم شعر رو رسونده ولی تو ترجمه نشر نگاه و آقای شریفیان نه تنها بدتر ترجمه شده بلکه شعر هم بشدت سانسور شده و عملا اون معنیی ک شعر جدید میده ربطی به قبل و بعد حرفای راننده کامیون نداره. جدا از این پاورقیهای جذابی هم داره کتاب. و اینکه نقطه اوج داستان ک آخرش باشه تو توضیحات پشت جلد نشر نگاه متاسفانه اسپویل شده.
راجع به خود کتاب یه شاهکار به تمام معنی جلوتونه. به شخصه بعد خوندن این کتاب رفتم و بقیه کتابهای اشتاین بک هم گرفتم که بخونم. کتاب خیلی واقعیه،اتفاقاتی ک میوفته اتفاقات ساده ایه،داستان قهرمان نداره و همه شخصیتها شخصیتهای ساده و پر از عیب و ایرادن. یه بخش زیادی از کتاب کل اتفاقی که میوفته اینه ک دارن از اوکلاهاما میرن کالیفرنیا ولی اینقدر جذاب این موضوع روایت میشه ک پا به پاشون میرید و لذت میبرید. 
برای مثال اوایل کتاب یه ساندویچی رو وصف می‌کنه و اتفاقی ک تو اون ساندویچی میوفته شاید ساده باشه ولی مطمئناً تا آخر عمر یادتون میمونه و هربار یه لبخند ریز میزنید با یادآوریش. یا باز اواخر کتاب مادر خانواده دو تا جوک راجع به وضعیت آمریکا میگه و شما نمیتونی تو اوج غم غصه به اون جوکی ک احتمالا اگه تو اون وضعیت بودیم خودمون هم میساختیم و می‌گفتیم نخندیم. برا همین هم کتاب برام خیلی دوست داشتنی بود چون آدمایی ک تو کتاب باهاشون طرفیم ادمایین ک اطرافمون حتما مثلشون هست نه مثل راسکولینکاف تو جنایت و مکافات و لوین تو آنا کارنینا با فلسفه های عجیب و غریب. میشه گفت کتاب کلا راجع به شخصیت ها صحبت نمیکنه برخلاف چیزی ک تو ادبیات روسیه برای مثال دیده میشه. همه شخصیت‌ها در خلال اتفاقاتی که براشون میوفته شناخته میشن برای مثال کارکتر جان رو تو یه خاطره ای ک ازش تعریف میشه میشناسیم. از آخر کتاب هم نگم براتون ک میتونید اوج بدبدختی رو توش ببینید.
و شما نمیتونی تو اردوگاه دولتی باشی و از ته دل برا خانواده جود خوشحال نباشی
یه چیز خیلی جالبی ک کتاب داره اینه ک جان اشتاین بک دو سه فصل یبار میاد جدای از داستان مستقیم با مخاطب حرف میزنه و راجع به اون وضعیت توضیح میده که اون فصل ها بنظرم کتاب رو ده برابر جذاب تر میکنن. 
یه عیب ک نمیشه گفت ولی مشکلی که با کتاب داشتم این بود ک شخصیت ها به هر نحوی که حذف میشدن ریاکشن نسبت به حذف اون شخصیت یا عملا وجود نداشت یا اونقدری کم بود ک قابل باور نبود 
ولی در کل این کتاب راحت تو پنج تا کتاب برتر زندگیمه بخونید و لذت ببرید
      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.