یادداشت saeed tehrani pooya
1404/5/12
#پوتین_قرمزها اگر اهل مطالعه در حوزه دفاع مقدس هستید، حتما کتابهایی درباره خاطرات اُسرای جنگی نیز زیاد خوانده اید. ولی حتما کتابی راجع به اسرای عراقی جنگ کمتر یا اصلا نخواندهاید. البته پوتینقرمز ها صرفا به روایتگری یا خاطره نگاری از آنها نمیپردازد. بلکه موضوع اصلی کتاب در حوزه #جنگ_روانی و #عملیات_روانی بر روی آنها و رژیم بعثی عراق است. این کتاب، خاطرات مرتضی بشیری، بازجو و مدیر مسئول جنگ روانی قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) در دوران دفاع مقدس است. او طی مصاحبههایی به همت فاطمه بهبودی، خاطرات خود را از بازجویی افسرهای ردهبالای عراقی بیان کرده است. . برشی از متن کتاب: چشم اسرا را بستم و در عقب وانت جا گرفتيم. باد سردي مي وزيد و سر بي موي سرهنگ از سرما سرخ شده بود. کلاه کاموايي ام را زا سر برداشتم و روي سر او کشيدم. سرش را به اين طرف و آن طرف گرداند، کلاه را لمس کرد و با صداي بغض آلودي گفت:(شما ديگر چه مردمي هستيد) نمي دانستم بغضش از عذاب وجدان است يا مي خواهد عواطفم را تحت تاثير قرار دهد. جوابي ندادم و چشم دوختم به جاده. صداي سوز گريه سرهنگ را در ميان زوزه باد مي شنيدم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.