یادداشت زهرا جعفرزاده
1404/4/22
به نام خدا قلم آقای مظفر سالاری عالیه. هیچ وقت از خوندن آثارشون پشیمون نشدم. کشش داستانی فوق العاده ای داره. توصیف رخدادها، حالات چهره و احساسات شخصیتها، مکانها، فضای دارالحکومه ، فضای خانه، فضای سیاهچال و زندان و معنویت و روحانیتی که در امام به تصویر میکشند انقدر خوب هست که میشه به راحتی اونها رو تصور کرد. البته این توصیفات توی این رمان به نسبت بقیه از لحاظ تعداد متناسبتر بود که اتفاقا بهتر هم هست. زیادی توصیف خسته کننده است و اصل داستان فراموش میشه. شخصیت های اصلی رمان های ایشون اگرچه مثل فیلم قابل مشاهده نیستن اما قابل تصورند و به خوبی بین افکار و عقاید و شخصیت شون نزدیکی وجود داره. هرچند که خیلیییی خوب بود، بنظرم نیاز نبود همه رو به هم برسونن. اوج پایان شاد بود 😁 ارتباط رمان با ائمه رو خیلی دوست دارم. پیوند واقعیت و خیال توی آثار ایشون قشنگه. دعبل و زلفا با امام کاظم و امام رضا هم عصر بود، مرا با خودت ببر با امام جواد و رویای نیمه شب با امامِ زمان ما امام مهدی. جالب این که صحنه ی حضور امامان و کرامت ایشون توی هر سه رمان طوری توصیف و نوشته شده که ناخودآگاه تحت تاثیرش قرار میگیری و اشک میریزی. - البته یکجا نوشته شده بود که غیبت از سرداب شروع شده که بنظرم درست نباشه با آرزوی موفقیت برای نویسنده
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.