یادداشت بابک قائدنیا
6 روز پیش
کتاب جالبی بود و ارزش یک بار خواندن را دارد، ولی در خواندن، خوانش و نقد آن باید به تذکر آقای فرجی در نقد این کتاب توجه کرد، که در سال ۱۳۸۶ و در نشستی که در سرای اهل قلم تشکیل شد، بیان نمود. محسن فرجی، روزنامه نگار، داستاننویس و منتقد ادبی در ابتدای سخنان خود گفت:عنوان «رمان» برای «مرد داستانفروش» عنوانی نادرست است؛ این کتاب در سبک «رمانس یا رومنس» تالیف شده است. او توضیح میدهد که این کتاب رمان نیست، بلکه در ژانری قرار میگیرد به نام «رمانس» که ما آن را در ایران به خوبی نمیشناسیم و به همین علت این کتاب را رمان تلقی کردهایم. ویژگی رومانس این است که در قالب دنیای وهم و وهمیات سپری میشود و از واقعگرایی معمول رمان به دور است. از طرفی آثاری که در این سبک تالیف میشوند، شخصیتهای اغراق آمیزی دارند که به شکلی رویایی و حتی گاهی کمیک به سمت جلو پیشرفت میکنند. همچنین در این نوع نگارش، شخصیتها به صورت طرحی کلی ترسیم میشوند. این خصوصیتها که تمام آنها در «مرد داستانفروش» دیده میشود، با ویژگیهای رمان واقعگرایانه، تفاوت دارد. همانطور که همه بهتر از من اطلاع دارند، رمان یک داستان بلند است که معمولاً شامل شخصیتهای پیچیده، طرحهای چندگانه و موضوعات عمیق اجتماعی، فرهنگی یا فلسفی است. رمانها میتوانند در ژانرهای مختلفی مانند تاریخی، علمی تخیلی، معمایی و غیره قرار بگیرند. این نوع ادبیات معمولاً به بررسی زندگی انسانها و روابط آنها با یکدیگر و با جامعه میپردازد اما رمانس به طور خاص به داستانهایی اشاره دارد که محور اصلی آنها عشق و روابط عاشقانه است. این نوع ادبیات معمولاً بر روی احساسات، هیجانها و چالشهای مربوط به عشق تمرکز دارد. رمانسها ممکن است شامل عناصر تخیلی یا فانتزی باشند، اما در نهایت هدف اصلی آنها روایت داستانی عاشقانه است. ساختار رمانس معمولاً سادهتر است و بیشتر بر روی خط داستانی اصلی تمرکز دارد که حول محور عشق شکل گرفته است. من نیز مانند بسياری از منتقدین بر این باورم که این نوشته به زیبایی سایر نوشتههای یوستین گوردر، نویسنده و فیلسوف نروژی و خالق آثاری چون «دنیای سوفی» و «راز فال ورق»، نیست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.