یادداشت راضیه بابایی

                داستان این پنج جلد از این قرار است:
امیر و بابک دانشجوی صنایع غذایی هستند و در خوابگاه ساکن‌اند. آنها برای کار به یک شرکت تولید مواد غذایی رجوع می کنند. مهندس نصیری صاحب  شرکت دو شرط دارد اول اینکه یکی از آنها را قبول می کند و دوم اینکه آنها باید در امتحان تخصصی و احکام شرعی شرکت کنند.
امیر پسر مومنی است و به وظایف دینی خود آگاه است ولی بابک خیر و این ندانستن او داستان‌ها و مشکلات کوچک و بزرگی ایجاد می کند.
احکام از دو منظر در این داستان ها بررسی می شوند. یکی چرایی و دیگر چگونگی عمل به احکام است. در دو جلد آخر که در مورد فلسفه عبادات و احکام صحبت می شود داستانها گفتگو محور می شوند و طنز آنها کمتر است و کمی کسالت آور.
ولی در مورد چگونگی اجرای احکام موقعیت‌هایی که بابک با اشتباهاتش ایجاد می کند،بیشتر طنز است و داستان کمتر شکل درس نامه به خود می گیرد.
آخرین بخش از یادداشت این مجموعه را در جلد پنجم و آخر خواهم آورد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.