یادداشت نیکتا خرامان

از قیطریه تا اورنج کانتی
        کتاب را در روزهایی شروع کردم که بیماری پدربزرگ شدید شده بود و احتمال وجود سرطان در او دیده می‌شد. کلمه‌های کتاب قابل لمس بودند. انتظار، ترس، اضطراب، لحظه‌هایی امید، ادامه دادن و ادامه دادن... 
گاهی دلت می‌خواهد ادامه ندهی و جهان را هم همراه خودت متوقف کنی؛ می‌دانم که خودخواهی است.
اما، در همه‌ی آن‌ روزها جمله‌ها و تجربه‌های جان‌کاه حمیدرضا صدر برایم امیدوارکننده بود.
      
429

35

(0/1000)

نظرات

حمید

1403/3/28

بعد از این کتاب، خودنوشت بانو ایران‌درودی به نام فاصله دو نقطه رو خوندم و کامل دو سبک مواجهه و دو جهان‌بینی کاملا متفاوت در برخورد با سرطان و بیماری رو دیدم.  گوهر هر کس از این لعل توانی دانست

0