یادداشت نرگس🐚

نرگس🐚

نرگس🐚

1404/3/20

🚯 این داس
        🚯 این داستان درمورد لوکاس است. مرد درونگرا و گیمری که معتقد است: شادی= گیم + پَدتای + تنهایی. همه چیز خوب است تا وقتی زنگ خانه‌اش به صدا در می‌آید. و دوباره به صدا در می‌آید. و چندبار دیگر هم به صدا در می‌آید. در حقیقت یک ماهیتابه قدیمی باعث می‌شود از بازی‌اش بماند، فرشته شود، عضو هیأت مدیره شود، در فیسبوک پست بذارد و به کما برود.
🚯 بکمن، با نگاهی طنز به تقابل سنت و مدرنیته و جهان معاصر می‌پردازد.
🚯 شخصیت‌سازی و گره داستان پختگی سایر آثار بکمن رو نداشت، اما بازهم دوست‌داشتنی و برای من قابل همذات‌پنداری بود.
🚯 طنز داستان در فصل ۷ و ۸ و ۹ به اوج خودش می‌رسه. سر این ۳فصل خیلی خندیدم.
🚯 کل داستان کتاب، مثل خواب‌هام بود. عجیب، خنده‌دار و مملو از اتفاقات غیرمنطقی اما قابل توجیه😳🤷‍♀️
      
1.0k

28

(0/1000)

نظرات

Daydreamer

Daydreamer

1404/3/20

راستش تاجایی که یادمه پسر نبود، یه مرد میانسال بود🥲😂
2

1

نرگس🐚

نرگس🐚

1404/3/20

ممنون اصطلاح پسر رو اصلاح می‌کنم. اصلا حواسم نبود گفته تو دهه چهارمه. حالاتش برای من مثل یه پسر بیست و چند ساله بود. البته به نظر من سی‌وخورده‌ای سال، میانسال حساب نمی‌شه. 😅 

1

Daydreamer

Daydreamer

1404/3/20

اره قطعا منم  شک کرده بودم سنشو به خاطر همین گفتم میانسال🥲😂
@Narges_infj 

1

zahra

zahra

1404/3/20

مرسی بخاطر یادداشت کاملت :) 
1

1

نرگس🐚

نرگس🐚

1404/3/20

🌱🙏 

0

به نظر من اگه می زدید
با این یادداشت  داستان کتاب فاش می شود
3

0

Daydreamer

Daydreamer

1404/3/20

منم موافقم با شما 

1

نرگس🐚

نرگس🐚

1404/3/21

به نظرم پایان یا نقطه اوج داستان تو یادداشت لو نرفته🤔 ولی اصلاحش کردم که احتمال اسپویل به ۰ برسه👍 

0

زبان فارسی  را پاس بداریم 
                اسپویل=لو رفتن
@Narges_infj 

0