یادداشت امید احدی رشید

        یک اتفاق مسخره در مورد ژنرالیه که بین خودبرتربینی و حس ترحم تصنعی و میل به اصلاح دیگران دست و پا می‌زنه و یه روز تصمیم می‌گیره از جایگاه والای خودش پایین بیاد و وارد دنیای زیر دستای (یه جورایی فقرا) خودش بشه و مثلا کمکشون بکنه، ولی  در نهایت چیزی جز بیهودگی و تحقیر براش نمی‌مونه.
برای من، شخصیت اصلی کتاب که با نقابی از مهربونی، مدام بین ترحم و تحقیر انسان‌ها در نوسان بود و به اصطلاح دچار ریاکاری روشنفکرانه بود، جذابیت زیادی داشت.

      
137

19

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.