یادداشت سقا علمدار

        شخصیت و دغدغه مندی و بدون مرز بودن شهید برای تبلیغ اسلام و انقلاب اسلامی ایران بی نظیر بود.
بدون هیچ چشم داشتی و حتی گاهی بدون خقوق، شبانه روز مشغول تلاش برای صدور انقلاب بودن.
سالها در هند و مدتی در غنا و مدتی هم در پاکستان و شهر مولتان.
چقدر دلسوز و پر کار بودن و برای کمک به شیعیان مظلوم پاکستان هرکاری تونستن کردن.

و بخش عجیب ماجرا اینجاست که هرچقدر فرد مخلص تر باشه، بدخواهان بیشتری از دوست و دشمن پیدا می‌کنه و انگار حتی خودی ها هم از سر حسادت چشم دیدنش رو ندارن!
چقدر اذیتشون کردن با تهمت ها و تفیتیش ها و جاسوس فرستادن ها از طرف سازمان تبلیغات در ایران.

انگار آدم‌های مخلص و انقلابی قراره غریب باشن و در غربت به شهادت برسن.
مثل شهید رحیمی، مثل شهید محمد بروجردی و ...


اما همسر شهید هم حقیقتا شخصیت برجسته ای دارن.
اینکه حاضر شدن چندین بار برای تبلیغ اسلام و صدور انقلاب، کل خونه و زندگی شون رو بفروشن و برن یه کشور غریب، از صفر زندگی رو شروع کنن، واقعا روح بزرگی میخواد.
با سه تا بچه قد و نیم قد، همپا و هم راه شوهرشون بودن هم در کارهای خانه فرهنگ و مراوده و صحبت با خانم های محلی هم برای کارهای ریز و درشت روزمره مثل غذا پختن برای کارمندان و مهمانهای خانه فرهنگ.

چقدر شب آخر قبل از شهادت و شب‌بعد از شهادت شوهرشون، مظلوم و غریب بودن. چقدر خون‌دل خوردن....

قلم نویسنده هم عالی بود
و خیلی واقع گرایانه روایت شده بود. سختی ها و کاستی ها و دلخوری ها و گلایه ها به جای خودش گفته شد و یک زندگی واقعی رو به تصویر کشید.


من نسخه صوتی کتاب رو با قیمت قدیم از نرم‌افزار فراکتاب گرفتم. نسخه الکترونیکی‌ش هم موجود هست همونجا.
و عجیبه که طاقچه نداره این کتاب رو!

مطالعه کتاب «رسول مولتان» در فراکتاب:
www.faraketab.ir/b/15045?u=82039
      
2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.