یادداشت کتابفام
1404/4/14
۱۷۱ صفحه ۴ ساعت و ۱۵ دقیقه. درست است که شخصیت «ایوان دنیسوویچ» خیالیست اما میلیونها تن انسان بیگناه همچون او، از جمله شخص «سولژنیتسین»، در دورهی وحشت استالین، سرمای فرسایندهی گولاگ و اردوگاههای کار مرگبار را از سر گذراندند و بسیاریشان هم درشان دفن شدند. این شاهکار کوتاه «سولژنیتسین» در ۱۹۶۲، ارکان حکومت اتحاد جماهیر شوروی را با انتشارش لرزاند و همهی حقایق دربارهی گولاگ و کمپهای مرگش که دولت با سانسور و ایجاد رُعب پنهان میکرد را بر روی کاغذ آورد و از آن پس، شوروی دیگر آن شوروی سابق نبود.این کتاب تبدیل به یک اثر مهم فرهنگی و تاریخی شد و نشان داد که چگونه میتوان با ادبیات بر طرز تفکر، نوشتن و حتی سخن گفتن عموم دربارهی واقعیتی در پردهمانده تأثیر گذاشت. یک حکومت توتالیتر بیش از هر چیزی شرافت انسانها را نشانه میگیرد و در این راه از ابزارهایی چون رنج فیزیکی، حذف فردیت و به قهقرا بردن دوستیها بهرهی حداکثری میبرد و این رمان کوتاه، مثالی عیان است که پایانی بر تحقیر شرافت انسانی نیست و با نمایش تنها یک روز از زندگی «ایوان دنیسویچ»، نشان میدهد که چگونه وی روزش را در مبارزهی مستمر با استفاده از کوچکترین امور میگذراند تا تیغ تیز اقدامات مقامات را در "غیر انسان" کردنش کُند کند، برای مثال آنگاه که قبل از صرف هر وعده "غذا"، کلاه از سر برمیدارد؛ عادتی که در انسانهای متمدن سراغ داریم. این رمان کوتاه و اردوگاه بستهش را میتوان به مثابه جامعهای در مقیاسی کوچکتر دید که برخلاف نام یکروزهاش، تکراری جانفرسا و هرروزه است برای مردمانش و میتوان همچون دور تکراریِ وحشیانهاش برای «ایوان دنیسوویچ» برای ده سال، تبدیلش کرد به کتابی که گاهبهگاه دوباره به سراغش برویم و دوباره و حتی دوباره بخوانیمش. «یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ» رمان سادهایست، خواندنش آسان است اما میتواند در زمرهی بهترین کتابهای یک کتابخانه قرار بگیرد و وقتی میخوانیش و به زیر سطح داستانش نگاه میاندازی پی میبری که «سولژنیتسین» با استادی هرچه تمامتر چه آتشی در انبار کاه «استالین» روشن کرده است. «سولژنيتسين» تصويری از یک روز عادی در اردوگاه كار اجبارى ترسيم مىكند و آن را نمادى میسازد از حيات هرروزهی تحت حاكميت خودکامگان، چه در اردوگاه و چه در جامعه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.