یادداشت مهرآیه علی بخشی
1402/12/18
من مجموعه کتاب نجات ارداس رو وقتی که دبستانی بودم خوندم و جزو اولین تجربه های رمان خوندنم بود. یادمه سر کلاس ادبیات همیشه پشت میز آخر مینشستم و یواشکی با خیال اینکه معلم قرار نیست از چیزی بویی ببره، برای خودم کتابم رو میخوندم. حتی چندباری هم روی بارفیکس های میله ایِ توی حیاط مدرسه مینشستم و با آرامش کامل درحالی که چشمای پر از ترس معلم ها رو نادیده می گرفتم غرق سطر سطر کتاب میشدم. انقدر این مجموعه کتاب، ماجراها و شخصیت هاش رو دوست داشتم که هنوز هم دلم میخواد یک عالم کتاب نخونده ای که دارم رو ول کنم و برم از اول بخونمشون. حتی حاضرم جلد هایی که بخاطر امانت دادن گمشون کردم رو از اول بخرم و این دفعه با دقت بیشتری مراقبشون باشم. این کتاب ها برام یادآور حس و حال بچگی و دوستای قدیمیمن و جاشون توی قلبم محفوظه. انقدر محفوظ که مطمئنم قراره سر فرصت، دوباره از اول شروعشون کنم و با یادآوری حس و حال بچگیم، غرق خاطرات دبستان و دوستای کوچیکم بشم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.