یادداشت علی زارع شاهی

هیروشیما
        بسم الله الرحمن الرحیم 
۱. ظرفیت روایت یا به طور کل ادبیات برای ما چیست؟ روایت چه کمکی به جبهه حق خواهد کرد؟ به نظرم این سوال، نکته‌ای است که در خوانش هر روایت و متن ادبی باید گوشه ذهن داشته باشیم. البته می‌توان به شیوه مفهومی درباره این سوال بحث کرد لکن پاسخ گرفتن به شیوه تجربی و درون متن ادبی بلیغ، چیزی است که انسان را به شهود رسانده و پاسخ کامل به این نحو حاصل خواهد شد. 
من بعد از مواجهه با این متون، دریافتم که با ادبیات و فرم‌های آن می‌توان جبهه‌ای علیه جریان سلطه تشکیل داد که در آن الکن است. با ادبیات می‌توان انسانی که مغلوب سبک زندگی بازاری و روابط اجتماعی فردگرایانۀ مبادله‌ای شده و در روزمرگی رسوب کرده است را بیدار کرد. می‌توان دردهایش را به او نشان داده و افق‌های معنا را برایش گشود. با روایت می‌توان انسان محبوس در تنهایی و گرفتار زندان روزمرگی را نجات داد. روایت می‌تواند بر تاریکی شناختی انسان مدرن نور افکند و او را از غرق شدن در اعداد و ارقام بازار بازدارد.

۲. روایت جان هرسی از زندگی شش تن از ساکنان جزیره هیروشیما در جریان انفجار بمب اتم، از اولین روایت‌های ادبی (و نه آماری) این واقعه است. در این نوشته، هرسی عمدتا به تاثیر بمب اتم بر جسم و تن ژاپن و انسان ژاپنی پرداخته است. این زاویه دید از یکسو باکفایت و مورد رضایت، اما از سویی دیگر نقص جدی به همراه دارد. انتظار عامه جهان از روایت پدیده‌ای که تا کنون رخ نداده، دستیابی به یک رویدادنامه و روایتی است که مبتنی بر مشاهدات میدانی باشد؛ یا به تعبیری یادداشت‌برداری دقیق در طول زمان واقعه از آن‌چه که مشاهده می‌شود. از این منظر، هرسی رسالت خود را تمام و کمال انجام داده و شایسته تقدیر است. 
اما مهم‌تر از زخمی شدن و سوختن جسم و تن ژاپن، تاثیری است که بمب اتم بر روح و کنه آن گذاشته است. در پی این واقعه چه در سطح فردی، که پیوندهای زیادی از هم گسست و روابط معدود جدیدی ایجاد شد، و چه در سطح اجتماعی، که آرمان برآمده از روح انسان شرقی برباد رفت و یک انسان ناامید و پوچ و خمیر متولد شد، زخمی عمیق بر ژاپن ایجاد گردید که نویسنده تمرکزی بر آن ندارد. 
ما در این نوشته ابتدا شاهد یک گزارش علمی از این واقعه تا صفحه ۵۲ هستیم. پس از آن، نحوه روایت احساس عذاب و تکلیف آقای تانیموتو، توانست مواجهه انسان شرقی با این فاجعه را به خوبی نشان داده و چگونگی تهی شدن و بی‌حس شدن انسان‌ها را نمایان کند. این بخش و دو نامۀ آقای تانیمونو به دوست آمریکایی خود، درخشان است. البته باید مدنظر باشد که نمی‌توان از یک نویسنده آمریکایی مامور رسانه آمریکایی، انتظاری بیش از این داشت و ما در همین حد هم، ممنون آقای هرسی هستیم. واقعش البته این نیست، هرسی در زمانی نبوده که بتواند اصلا چنین رسالتی را به دوش بکشد چرا که هم زبان هنر نمی‌داند و هم فیلسوف نبوده و توان خوانش آینده را ندارد. 

۳. یک روایت جامع و ادبی، باید نشان دهد که این واقعه چه اثری بر روح ژاپن و انسان ژاپنی گذاشته و چه بلایی بر سر این جامعه آورده است. باید در بررسی خود به این نتیجه برسد که این بمب‌ها چه جایگاهی در استحاله انسان ژاپنیِ باوقار و غروری به وسعت تاریخ، به موجودی پست و محکوم و بوالهوس دارد. استحاله ژاپن چیزی‌ست که در محصولات سینمایی ژاپن کاملا مشهود است و دیگر امیدی به دیدن آن انسان مبهوت کننده شرقی در پرده سینمای ژاپن نیست. ادبیات ژاپن اما اندکی ته مایه برایش باقی مانده و می‌توان برای دیدار با این انسان عظیم در این سیاهی‌ها به دنبالش بود. اما ابعادی عمیق‌تر از این انسان‌ را، که خود ژاپنی‌ها می‌خواهد آن را زنده نگه‌داشته و بازتولید کنند، در صنعت انیمه می‌توان یافت. آن‌جاست که تلاش‌های  ژاپن برای احیای خود در نسل جدید را می‌توان حس کرد اما باز هم قهرمانان این قصه‌ها، آلوده به مدرنیته غربی شده‌اند و از حیث، شاید دیگر امیدی به احیای همه‌جانبه غرور ژاپنی نباشد.
      
9

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.