یادداشت میم صالحی فر

        خرگوش کوچولو خواهر و برادری نداشت و بعصی اوقات احساس تنهایی می کرد. تا اینکه یک شب تصمیم گرفت پیش یک دوست خوب برود.
اول به خانه سنجاب رفت اما صدای خرج خرج بلوط  خوردن سنجاب در نیمه شب، بیدارش کرد و از انجا رفت.
بعد به خانه راسو رفت اما انجا هم خیلی زود به خاطر بوی بد بیدار شد.
بعد از ان به خانه‌های جوجه تیغی، خرس و جغد رفت اما در هیچ خانه ای نتوانست راحت بخوابد. سرانجام به اتاق خودش بازگشت.

روند داستان طوری پیش می‌رود که از ویژگی های ذاتی حیوانات مثل بوی بد و تیغ و شب بیداری حیوانات و ... به عنوان یک نکته منفی یاد می شود. در حالی که این تفاوت ها و مشخصه هاست که طبیعت رو ساخته و زیباش کرده و اصلا چیز بدی به حساب نمی آیند. و این نکته منفی ای بود در این کتاب برای من

https://taaghche.com/book/98616
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.