یادداشت فرشته غلامی

سرخ و سیاه
        #سرخ_و_سیاه 

"حقیقت را دوست دارم... اما کو حقیقت؟...حقیقت کجاست؟...
با لبخندی تلخ و با کمال تحقیر گفت: در کلیسا... بله، در کلیسای امثال مالون، فریلر، کاستاند... نه... شاید در مسیحیت واقعی، در کلیسایی که کشیش‌هایش حقوق نگیرند همان‌طور که حواریون مسیح هم نمی‌گرفتند!"

"سرخ و سیاه" کتابی‌ست از ادبيات فرانسه به نویسندگی ماری هنری بیل که بیشتر با نام استاندال شهرت یافته است او از نویسندگان سبک رئالیسم در فرانسه‌ی قرن نوزده است؛ این کتاب در سال ۱۸۳۰ به چاپ رسید. 
کتاب که زاده‌ و تاثیرگرفته از یک داستان واقعی می‌باشد یکی از بهترین کتاب‌هایی است که در آن جنگ طبقه‌ها به خوبی و با جزئیات روحی و اخلاقی شخصیت‌ها نمایش داده شده است. مثلا در قسمتی از کتاب می‌گوید: 

"چطور شمایی که در خانه‌ی یک اشرافی زندگی می‌کنید این جمله‌ی دوک دو کاستری را درباره‌ی دالامبر و روسو نمی‌دانید؟ گفته: پنج هزار فرانک هم عایدی سالانه ندارند و می‌خواهند درباره‌ی همه چیز اظهار نظر کنند!" 

داستان در مورد پسر جوانی به نام ژولین سورل است که هرچند پسر یک چوب‌کار است و در شهر کوچکی زندگی می‌کند اما افکار جاه‌طلبانه‌ی زیادی دارد و علاقه‌اش به ناپلئون و چگونگی به قدرت رسیدن او نیز به این جاه‌طلبی دامن زده است. 

ژولین با اینکه هیچ اعتقادی به مذهب ندارد اما برای رسیدن به این حد از جاه‌طلبی، ورود به مدرسه‌ی دینی(معادل همان حوزه‌ علمیه‌ی خودمان) را بهترین و تنها راه می‌داند! او در اولین گام، کل کتاب مقدس را به زبان لاتین از بر می‌کند و این شروع داستان زندگی پر فراز و نشیب اوست... 

بسیاری از منتقدان این کتاب را نوعی اعتراض به فرانسه‌ی قرن نوزده می‌دانند چون قهرمان کتاب شخصی از توده‌ی مردم است و فرانسه نمی‌داند با این قهرمانش چه کند و در نهایت تنها انتخابی که برای این قهرمان دارد مرگ است!

کتاب را با ترجمه‌ی مهدی سحابی خواندم؛ بسیار روان و خوش‌خوان و در عین حال زیبا ترجمه شده بود به طوری که در بعضی قسمت‌های کتاب لذت ناشی از ترجمه بیشتر از لذت خود کتاب بود! مثلا آنجایی که می‌گوید: 

"ژولین دچار چنان التهاب و وحشتی بود که گمان می‌کرد همان آن به زمین بیفتد. فلسفه‌دان شاید به اشتباه بگوید که حالش ناشی از تأثیر شدیدی بود که زشتی بر جانی دارد که برای دوست‌داشتن زیبایی ساخته شده است." 

پس از "دزیره" و "جانِ شیفته" سومین کتابی بود که در یک سال اخیر در رابطه با فرانسه می‌خواندم؛ فرانسه‌ای که در طول کمتر از ۶۰ سال یعنی از حدود سال ۱۷۹۰ تا ۱۸۵۰ بیش از شش انقلاب و تغییر حکومت را به خود دیده است! از اعدام لویی شانزدهم و اعدام روبسپیر(مسئول دولت انقلابی جدید) و امپراطوری ناپلئون و برکناری وی تا به قدرت رسیدن لویی هجدهم و بعد، برکناری او و به قدرت رسیدن شارل دهم و سپس برکناری‌ او به نفع نوه‌اش لویی فیلیپ که سلطنت او هم به انقلاب ۱۸۴۸ منجر شد! 

اگر به ادبیات فرانسه به رمان‌های کلاسیک جهان به رمان‌های تاریخی و عاشقانه و حتی سیاسی علاقه دارید این کتاب انتخابی عالی‌ست!

#معرفی_کتاب
#سرخ_و_سیاه
#استاندال
#ادبیات_فرانسه
#یادداشت
#مهدی_سحابی
      
7

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.