یادداشت سهیل فریدی

        حسی که با خوندن این کتاب به من دست داد اینه که به نظر میاد نویسنده بیش از اینکه تلاش محققانه برای رسیدن به واقعیت داشته باشه، برای اثبات حدس خودش تلاش می‌کنه. البته من نه حوزه تخصصیم تاریخه و نه کتاب‌هایی که در این زمینه خوندم زیاد بوده.؛صرفا حسی که گرفتم این بود.

چند تا سوال بزرگ بی‌جواب (یا دارای جواب خیلی ضعیف) هم توی کتاب وجود داره:

مثلا اینکه با توجه به فشار روی امام حسین (ع) در مکه، اگه جواب حضرت مسلم این بود که کوفه خوب نیست، تصمیم امام چی میشد؟ یعنی امام صرفا برای تشکیل حکومت داشت می‌رفت کوفه؟ جواب این سوال، به سوال بعد هم ربط داره.

یا اینکه چرا بعد از شهادت حضرت مسلم، امام همچنان به سمت کوفه می‌ره. خوب حالا که معلوم شد دیگه نمیشه حکومت تشکیل داد ( که نویسنده معتقده تنها هدف امام بود)، راهکار چی بود؟ 

یا نویسنده اصرار داره که حضرت مسلم در ارزیابیش هیچ خطایی نداشته؛ حضرت مسلم درست تحلیل کرده بوده ولی این چیزی بوده که پیش اومده. در حالیکه فرزدق و ابن عباس این پیش‌بینی رو کرده بودن. تازه بعدش اصرار داره که اگه بپذیریم حضرت مسلم خطا کرده، یعنی پذیرفتیم امام در انتخابش اشتباه کرده و این با عصمت امام منافات داره!!!!

همینطور نمیگه امام چرا همه خانواده رو برد؟ به‌ویژه وقتی احتمال شهادت خودش بالا رفت، منطقی بود که بقیه رو مرخص کنه. ولی یکی دو بار بهشون گفت می‌تونید برید و وقتی نرفتن، خیلی هم ازشون تعریف کرد.

یا تقریبا معتقده شهادت امام هیچ خاصیتی نداشته.

موارد دیگه‌ای هست که نوشتنش متن رو طولانی می‌کنه. 
مجموعا نوع نگاه نویسنده خوب و متفاوت بوده؛ به هر شکل این هم نظریه‌ای هست که میشه بهش پرداخت ولی میشد عمیق‌تر هم باشه.
      
4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.