یادداشت Sepehr Karimi
1403/11/20
تقریبا 5 سال پیش بود که با جیمز جویس آشنا شدم. اونموقع اسمش برام آشنا بود ولی دقیق نمیدونستم کیه و چیا نوشته. در طول این پنج سال جویس شد بزرگترین نویسنده دنیا برای من. با همه سختی ها و نافهمی ها، تمام رمان ها و داستانهاش رو خوندم و اگه بخوام به چیزی افتخار کنم، همینه. حالا تصمیم گرفتم دوباره این چرخه رو تکرار کنم و سعی کنم همه کتابهاش رو برای دومین بار بخونم (و برای اولین بار سراغ نمایشش هم برم). پس با دوبلینی ها شروع کردم و نتیجه همون چیزی بود که توقع داشتم. از تک تک داستان ها لذت بردم. پیچیدگیشون در عین سادگی واقعا جذاب بود. هرکدوم یک صحنه ی معمولی از زندگی مردم هستن اما معنی های پنهان و جزئیات هر داستان بینظیره. حتی اسم هم داستان با چنان دقتی انتخاب شده که باید در مورد اونها هم فکر کرد. بیش از هرچیزی اما پایان های داستان ها رو دوست داشتم. گاهی پایان های باز که واقعا تاثیر گذار هستن و دید خواننده رو به کل قصه تغییر میده. جویس با تنوعی که توی قصههای این مجموعه داده، از همون شروع حرفه نویسندگیش خودشو به عنوان هنرمندی بزرگ ثابت میکنه. آقای جویس عزیز. نمیدونم چه موقعی. حتی قول هم نمیدم که به این زودی ها. اما حتما روزی دوباره یولیسیس و فینیگانز ویک رو میخونم. این بار بهتر و دقیقتر. اگه نویسنده ای شایسته ی این کار باشه، اون جیمز جویسه!
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.