یادداشت مریم رضوی

        داستانی از مواجهه با مرگ... غم‌انگیز، پرمفهوم، انتقادی و تامل برانگیز! وقتی انسانی مشهور، محبوب، ثروتمند و بی نیاز هستیم گمان میکنیم هیچگاه مرگ دستش به ما نمیرسد، درواقع اصلا به مرگ فکر نمیکنیم، انگار که وجود نداشته و نخواهد داشت. با چنین تفکری وقتی به نقطه‌ای میرسیم که میفهمیم که مرگ فقط برای اطرافیان نیست و با آن مواجه میشویم، دنیا بر سرمان خراب شده و دچار پوچی و طغیان میشویم، چرا که دیگر چیزی مهم نیست. به تمام چیزهایی که بدست آورده‌ایم و گذشته‌ی پر زرق و برقمان نگاه میکنیم و از خود میپرسیم "که چی؟" اینجاست که انگار با مرگ، هر آنچه در زندگی‌مان بدست آورده ایم بی ارزش و بی معنی میشود. داستانی ملال انگیز از مواجهه با مرگ... این رو هم ذکر کنم که بنظرم بعضی قسمت های کتاب زن ستیزانه بود، البته خیلی کم بود و تاثیر چندانی در داستان نداشت
      
3

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.