یادداشت زینب شوندی
4 روز پیش
به نظر من «داستان» داشتن مهم است. نه راستش را بخواهید «داستانداشتن» مهمترین است. هیچ قهرمانی بدون اینکه داستانش روایت شود، به معنای کلمه قهرمان نمیشود و قصهاش دهن به دهن نمیچرخد. بدون داستان مرام پدران به پسران و مشی مادران به دختران نمیرسد و فرهنگ در خود میماند، به دیگری نمیرسد و انباشت نمیشود، عمق و حجم نمیگیرد، رشد نمیکند و اضافه نمیشود. بدون داستان داشتن بشر ، بشر بودگیاش را از یاد میبرد. هشت سال دفاع مقدس مردم ایران در برابر رژیم بعث عراق، یکی از داستانخیز ترین برهههای تاریخ است. درمورد آن بسیار گفته و نوشته شده اما هنوز جزایر کشفنشدهای در این سرزمین هست. هنوز سینههای بسیاری از اسرا و بازماندگان جنگ، مملو از حرفهای شنیدنیِ ناشنیده است. اما این تنها وجه افسوسبرانگیز ماجرا نیست؛ چرا که بسیاری از آنها که روایت شدهاند نیز، بلااستفادهاند چون زبان شیوای داستان را نداشتند و در مستندهای تاریخی و زبان خشک و ضمختشان، باقی ماندند. به همین جهت هم در دالان کتابخانهها و انبار کتابفروشیها خاک میخورند. ما بسیار به نویسندههای خوشذوق و با حوصلهای نیاز داریم که وقت بگذارند برای کاویدن تاریخ و به نثر کشیدن داستانها و چشاندنشان به ما! کتاب « مردان نامرئی» از این جهت برای من جالب توجه است که این وضعیت نابسامان را فهم کرده و سعی کرده دفاع مقدس را با زبانِ داستان روایت کند. آنچه در این کتاب پیش روی شما قرار میگیرد، یک رمان بلند است که با الهام از اتفاقات واقعی جنگ اما با شخصیتهای خیالی نوشته شده است. کتاب آمیزهای از تخیل نویسنده و واقعیت است و مرز بین این دو تقریبا در دل متن مشخص میشود. در مواردی که نویسنده به جلسهی خاصی ارجاع میدهد و از اسامی واقعی مانند محسن رضایی، قاسم سلیمانی، قاآنی و ... استفاده میکند. اما بخش عمدهی کتاب را شخصیتها و موقعیتهای خیالی نویسنده در بستر داستانی جنگ رقم میزنند. نویسنده لنز دوربینش را در مردان نامرئی، بسته است روی مسئله جاسوسی و جنگ امنیتی و نشان دادن اهمیت فوقالعادهی آن. کتاب همانطور که از اسمش پیداست؛چند شخصیت جاسوس اساسی دارد که تا انتها نیز از ماهیت واقعی آنها سر در نخواهید آورد و همین کتاب را برای من جالبتر میکرد. همین که کتاب در مورد جاسوسی است، برای امروزِ ما نیز خواندنیتر است، برای ما ایرانیهایی که بعد از جنگ 12 روزه با اسرائیل طعم تلخ ضربهخوردن از هموطنهای اسمیمان را هم چشیدیم. شروع کتاب درخشان بود! باید بخوانید تا بفهمید چه میگویم، البته اگر شما هم به استعاره مثل من علاقه داشته باشید. البته درخششی که در دیگر بخشهای کتاب امتداد پیدا نکرد. و البته در مورد شخصیتپردازیهای کتاب میشد که حوصلهی بیشتری به خرج داد و بیل را محکمتر زد... . در کل این اثر به خصوص برای آنها که سالهای آخر نوجوانی را میگذرانند، یک داستان قبراقِ تودر تو برای شناختن لذت بخش و بدون دستاندازِ تاریخ جنگ است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.