یادداشت kimia

kimia

kimia

1404/4/2

جالب آن اس
        جالب آن است که خود را به عشق محتاج و از آن گریزان میدانم.
اگر نیابمش تا به ابد ز گیتی طلب آن دارم که چرا چنینی را نصیبم نکردی. تا با بند بند وجودم هیجانش را جرعه جرعه بنوشم؟
اگر هم زندگی در دامنم بی‌اندازدش، عقل سالخورده‌م دست به کمر می‌ایستد و انگشت شماتت به سمتش میگرد که این بلا چه بود، میتوانستی مرا ساحل آرامی نصیب کنی نه امواجی پر تلاطم که چنین افسارگسیختگی کند و هست و نیستم را به ویرانی بکشاند؛

 تکه یادداشتی از زمانی که کتاب را میخواندم ....


^^ خیلی تعریف این کتاب رو شنیدم ، چه قبل مطالعه چه بعدش که نظرات رو خوندم.
 باید بگم بریده‌هایی از کتاب را خیلی دوست داشتم، عمیق، به موقع و ملموس؛
در بین نظرات ندیدم کسی بنویسد : مستوره شخصیت غیر قابل درکی بود. 
مستوره انسانی بود از جنس همه‌ی ما، هرکدام از ما در جایگاه او، او بودیم.
حال آنکه از دیدگاه من نویسنده برای به تصویر کشیدن شخصیت همسر از اغراق و ریخت و پاش زیادی بهره گرفته بود، هستند این چنین آدم‌هایی اما نه آنقدر زیاد و نه تا این اندازه بیمارگونه؛ امیریل میتوانست شالوده‌ی چندین و چند شخصیت عجیب و کم بهره از درک و احساس باشد نه فقط یکی از آنها، در یک نفر این همه بودن پدیده‌ای‌ست که به نظرم باید بسی بدشانس باشی که هستی به نام عشق در دامنت بی‌اندازداش.
      
8

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.