یادداشت سیده مریم
5 روز پیش
در واقع داستان کتاب در شهری به نام «اکبر» میگذره که پیامبر بنی اسرائیل، ایلیا (الیاس) از اورشلیم فرار میکنه و به اونجا پناه میبره و عاشق یک زن میشه. مردی که پر از ترس و وحشته و از هر اتفاق غیر منتظرهای میترسه، البته شجاعت مبارزه و قدم برداشتن در راه خدا در آخر داستان به او داده میشه. سیر داستان کند و زیادی کشدار بود. در بخشهای پایانی گرچه جملات کلیدی جالبی در مورد زندگی به میان اومد اما در کل داستان جذابی نبود. این مورد رو هم باید در نظر گرفت که مطالب کتاب و داستانهاش، از کتب مقدس گرفته شده و کلا با باورها و اعتقادات مسلمانان سازگار نیست، از جمله اینکه ایلیا به مبارزه با خدا میره و در قسمتی از حرفاش خدا رو گناهکار میخونه و اینها رو بخشی از ایمانش به خداوند میدونه. به نظرم تنها مزیتی که داشت این بود که با بخشی از داستانهای کتب مقدس آشنا شدم ولی ارزش خوندنش رو نداشت. نام پائولو کوئیلو رو شنیده بودم و توقع دیگهای از این نویسنده نامدار داشتم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.