یادداشت تامیلا
1404/1/1
امسال تصمیم گرفتم تا جایی که میتونم کتاب های خواهران برونته رو بخونم و در همین راستا، رسیدم به این کتاب:) اگه بخوام با شرلی مقایسه ش کنم ضعیف تره، کند تره، داستان بیشتر دور محور افکار لوسیه و نویسنده توی این کتاب، مهارت شخصیت پردازی ش(مثالش مادام بک که واقعا عالی توصیف شده بود درحالی که شخصیت پیچیده ای داشت) رو به رخ ما می کشه. ولی عجیب حال و هوای فرانسه رو داشت، کوچه به کوچه ی ویلت رو تصور کردم و توصیفات و فضای داستان به طوری ملموس بود که اتاق چهارگوش و خوابگاه رو تو تصوراتم نمی دیدم، انگار واقعی بود! یکی از چیزایی که بیشتر از هر چیزی تو کتاب دوستش داشتم، شروع داستان بود. داستان اروم شروع میشه و لوسی، مثل سایه همه چی رو از بالا نگاه میکنه و همون چندتا شخصیت رو برامون کامل توصیف می کنه. بعد پرت میشیم به یک دنیای دیگه و وارد ویلت می شیم، بعد که با فضای جدید آشنا شدیم و متوجه وضعیت جدید لوسی اسنو شدیم با یک پیوند خیلی غیرمنتظره به گذشته وصل می شیم:) مثل شرلی اتفاقات غیرمنتظره داشت، متنها شخصیت های شرلی پرشور تر بودن و روند این داستان آروم تر و کم هیجان تره. ترجمه ی کتاب هم عالی بود. در کل اگه به ادبیات کلاسیک و حال و هوای خوابگاه و روند نسبتا آروم علاقه دارین پیشنهاد مناسبیه...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.