یادداشت میثم بکتاشیان
1403/3/23
«هیچکس و هیچ چیز نمیتواند بچههایی را نجات بدهد که جرئت کردهاند و در دنیای آدمکشان خواب دیدهاند.» مطالعهی این کتاب وقتی بهم توصیه شد که از این دوران مهگرفته حیران شده بودم. حیران از محو شدن مرزهای اخلاقی توسط اطرافیانم، از زیر سوال رفتن آدمها و عدم قطعیت در اعتماد بهشون و سوال عجیب «قهرمان کیه؟». دورانی که از نفرت و میل به نابودی که اطرافیانم رو پر کرده، متحیرم و خیال و حرکت به سمت ساختن و رویاندن رو راه درست میدونم. کلودیا، لئون، باربارا و مارتین. چطور میتونیم به هم اعتماد کنیم؟ چطور میتونم برای ساخت آینده به همسنگری اعتماد کنم که برای نابودی دشمنش، هر کاری میکنه؟ چی باعث میشه که در صورتی که منافعش با من در تعارض قرار بگیره، دوباره با زیر پا گذاشتن هر گونه اصولی سعی به زمین زدن من نزنه؟ چی باعث میشه که بهش «اعتماد» کنم؟ کتاب جوابی به سوالات من نداد، اما اونا پررنگتر کرد. و چقدر به پررنگتر شدن سوالاتی که پاسخ آماده ندارن احتیاج داریم ...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.