یادداشت
1402/4/28
3.2
10
باسمه نمیدونم چقدر این قضیه شناخته شده هست که جلال آل احمد، یکبار سفری به اسرائیل داشته و اراضی اشغالی رو از سمت اسرائیلی بررسی کرده؛ سفری که به همراهی سیمین دانشور هم اتفاق افتاده. یادم نیست کی کتاب رو خوندم؛ ولی ایام قرنطینه بود و داشتم سعی میکردم یک سری کتاب برای پیدا کردن دید واقعی و به دور از شعارزدگی نسبت به قضیه فلسطین پیدا کنم. جلال به مثابه روشنفکر چپگرا دهه ۱۳۴۰ شمسی، نگاهی مثبت به اسرائیل داشت و قوت گیری قدس اشغالی، توکیو و دیگر شهرهای آسیایی رو به مثابه ایجاد یک قدرت جدید در برابر غرب میدونست (لازم به ذکر هست، غرب مد نظر آل احمد، شوروی اون زمان رو هم در برمیگیره و منظور فقط اروپا و آمریکا نیست). نگاه تحسینآمیز به کیبوتصها و خانهستزی دولتی و انواع دیگه ای از سیاستهای چپ که توسط اسرائیل در اون ایام اجرا میشد، نه تنها جلال، که حتی شوروی رو هم به باوری رسونده بود که چه بسا بازوی دیگه ای برای. کمونیسم پر منطقه در حال شکلگیری هست (همونطور که میدونین، اولین رأی مثبت به شکلگیری اسرائیل در سال ۱۹۴۸ توسط شوروی داده شد و بعد آمریکا). خلاصه که حتی از اونور مرز قبل درگیری ۱۹۶۸ حتی مسجدالأقصی رو هم نگاه میکنه و افسوس میخوره چرا نمیتونه بره زیارت. بخش دوم کتاب، مدتی بعد نوشته شده و به تاریخ بعد از جنگ شش روزه و واضحتر شدن خوی استعماری و جنایات اسرائیل هست که به تعبیر دقیقی میشه گفت اصلاح نکات غیردقیق بخش اول هست. در هر صورت روایت جذابی هست؛ هرچند تا حدی قدیمی شده و البته نقاط ضعف مشهودی هم داره. پ.ن: جلال شخصیتی همواره در رشد داشته و این تفکرات، بعدها تغییر کرده پ.پ.ن: در مورد اون مجموعه کتاب خوب فلسطین، اگه خواستین پیام بدین که معرفی کنم. یه مقداری نیاز به توضیح داره
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.