یادداشت آترین کریمی

        کتاب جالبی بود. تقریبا ۳ساعت غیر متوالی طول کشید تا بخونمش. اولش روایت می کنه که فضه پیر شده و چندتا بچه داره ولی در طول داستان اشاره ای به ازدواج فضه نمیکنه .
از جایی شروع میشه که مریم با پدرش زندگی میکنه و داوود و آنا هم باهم ولی میان حمله میکنن بهشون و پدر مریم رو میکشن و داوود و آنا و مریم رو می برن برای بردگی. اول توی یک قصر اوی حبشه بعدم میرن سمت مدینه.
اونجا میمونه(مریم) برای خدمت به حضرت فاطمه (س) می‌برند و اسمش رو فضه میزارن. آنا (حوریه) به بازار برده فروش ها میره و یک مرد ثروتمند اون رو می خره و باهاش ازدواج میکنه.
این داستان اینجوری تموم میشه که فضه با خودش عهد می بنده تا زندست از اهل بیت دفاع کنه .
درکل من خیلی خوشم اومد.
      
9

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.