یادداشت دریا
1403/4/21
داستان زندگی زنی تحسینبرانگیز. به طور خاص دربارهی مرگ و زندگی. الیزابت کوبلر راس از بچگی شخصیت خیلی جالبتوجهی داشته. معمولا در زندگی هر کدام از ما پیشامدهایی بوده که در ذهنمان ماندهاند و آرزو میکنیم در آن موقعیتها شجاعانهتر عمل میکردیم. برای الیزابت صرفا همرنگ جماعت نشدن کافی نبود؛ او میخواست خلاف جهت شنا کند. سنگ که هیچ، صخرههای بزرگی سر راهش بود ولی همیشه راهی برای رد شدن پیدا میکرد. پزشک شد و زندگیاش را به انتشار عشق در جهان نسبت به هرکس که نیاز داشت گذراند. عشق به طبیعت از محل تولدش سوئیس، در جانش خانه کرده بود و من فکر میکنم طبیعت هم به او عشق میورزید. معتقد بود سرنوشتها به یک مسیر منتهی میشود: رشد، عشق و خدمت بخشی از کتاب بیش از حد وارد جریانات ماوراءالطبیعه شد. میفهمم که الیزابت میخواست خالصانه و صادقانه تجربیاتش را در اختیار جامعه بگذارد ولی فکر میکنم چنین خوارق عاداتی فقط برای کسی که تجربهاش میکند جالب است. کسی که فقط میخواند، حتی نمیتواند به حقیقی بودنشان اطمینان داشته باشد. با این وجود، خواندن کتاب چرخ زندگی را به همه پیشنهاد میکنم، به خصوص دکترها. کتاب خیلی خوبی برای هدیه دادن است. هم خودتان بخوانید و هم به دکترهایی که میشناسید هدیهاش بدهید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.