یادداشت MBVPDR
1404/6/5
روایتی از زوال آرمانها در گردباد تاریخ ﴿ما آخرین بازماندگان قبیلهای بودیم که به کلمات ایمان داشتیم؛ ولی تاریخ با دندانهای خونینش، واژههایمان را جوید و به تمسخرمان گرفت﴾ عباس معروفی در این اثر سترگ، که میتوان آن را «حماسهی روشنفکری ایران» نامید، با تلفیق بینظیر واقعیت تاریخی و رئالیسم جادویی، تصویری چندلایه از فروپاشی فرهنگی نسلی ترسیم میکند که در میانهٔ میدان جنگ آرمانها و واقعیتها گرفتار آمده بود. این کتاب تنها یک رمان نیست؛ اتوبیوگرافی جمعی نسلی است که در آستانهٔ انقلابی بزرگ، همزمان هم بازیگر بود هم تماشاگر. --- لایههای پنهان اثر: ۱. اسطورهشناسی شخصیتها: «آقای نویسنده» (نماد خود معروفی و همنسلانش): روشنفکری که میان عشق به وطن و نفرت از خشونت درگیر است. «دختر چشمان بادامی» (نماد ایران): معشوقهای که همه به دنبالش هستند، ولی هیچکس نمیداند چگونه باید دوستش داشت. «سرباز گمشده» (نماد آرمانهای شکستخورده): کسی که در میدان جنگ، هم سلاحش را گم کرد هم رویایش را. ۲. زمان در روایت: معروفی با شکستن خطیِ زمان، گذشته و حال را درهم میتند تا نشان دهد «تاریخ تکرار میشود، ولی هر بار با صورتکی جدید». فلشبکهای مداوم به خواننده یادآوری میکنند که تراژدی امروز، ریشه در دیروز دارد. ۳. نمادگرایی محیطی: «کافهٔ نادری» (مکانی نمادین): محفلی که زمانی محل بحثهای ادبی بود، اکنون به ویرانهای تبدیل شده که باد خاطرات را با خود میبرد. «خیابانهای سربهفلککشیده»: نماد آرمانهای بلندپروازانهای که در برخورد با واقعیت خرد شدند. «کتابهای سوخته»: اشاره به سرنوشت اندیشه در دوران سانسور و خفقان. --- سبک ادبی انقلابی: معروفی از سه تکنیک برجسته استفاده میکند: ۱. تکگوییهای درونی: راویان مختلف هر کدام بخشی از حقیقت را روایت میکنند. ۲. نامههای هرگز فرستادهنشده: نشاندهندهٔ شکاف میان نسلها و آرمانهای تحققنیافته. ۳. تشبیهات شاعرانه: «تاریخ مثل مار بزرگی است که دمش را میجود تا گرسنگیاش را فراموش کند.» --- صحنههای به یادماندنی: · خودسوزی مرد شاعر در میدان عمومی: نماد نابودی هنر در برابر خشونت. · صحنهٔ بازی بچهها در ویرانههای مدرسه: نشاندهندهٔ آیندهای که تباه شد. · دیالوگ پایانی میان پدر و پسر: (پدر، چرا ما شکست خوردیم؟) – (پسرم، ما شکست نخوردیم؛ فقط تاریخ را اشتباه خواندیم.) --- اهمیت فراملی اثر: این کتاب فقط درباره ایران نیست؛ دربارهٔ سرنوشت روشنفکری در همه جوامع درحالگذار است. معروفی نشان میدهد که چگونه آرمانها در برخورد با واقعیتهای خشن سیاسی خرد میشوند. --- پ.ن (چگونه و چرا بخوانیم؟): خوانش این کتاب نیاز به آمادگی ذهنی دارد: ۱. پیشنیازها: · آشنایی با تاریخ معاصر ایران (از مشروطه تا انقلاب ۵۷). · مطالعهٔ آثار کلیدی ادبیات مدرن ایران (بوف کور، شازده احتجاب). ۲. روش خواندن پیشنهادی: · کتاب را در آرامش و با تمرکز بالا بخوانید. · پس از هر فصل، مکث کنید و تأمل کنید. · همراه با کتاب، یادداشتبرداری کنید از نمادها و ارجاعات تاریخی. ۳. ارزش ادبی-تاریخی: · سند بیهمتای ادبیات متعهد ایران. · نمونهٔ درخشان تلفیق تاریخ و ادبیات. · اثری که هر ایرانی باید حداقل یک بار بخواند. جمله پایانی: این کتاب را بخوانید نه برای آنکه بدانید چه گذشت، بلکه برای آنکه بفهمید چرا گذشت آنگونه که گذشت. معروفی به ما میآموزد که شکست، بخشی از راه رسیدن به خویشتن است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.