یادداشت نَوآژهِـ

        معماها این دفعه بیشتر حول محور ایوری می‌چرخید و آخر کتاب هم به خیلی از سؤالا جواب داده شد. با این حال خودم هنوزم دوست داشتم اسمشو نبر پدر ایوری باشه، و حالا که نیست، دوباره افتادم توی همون چاه و بازم نمی‌فهمم چرا ایوری کایلی گرمبز باید یه همچین ارث گنده‌ای گرفته باشه.

 نمی‌دونم چرا این روزها هر کتابی که برمی‌دارم، حتماً پای  مثلث عشقی وسطه و خب به احتمال خیلی زیاد اگه بله بشه نه و یه بار هم بشه هرگز… مثلث چندتا وجه داره؟ (قطعا دوتا 😶).با این حال،  از بین همه احتمال‌ها بیشتر طرفدار شیپ جیمی و ایوری‌ام.



روابط آدم‌ها توی کتاب خیلی پیچیده و ملموس بود. از اونا که یه سری حدس و گمان می‌زنی و بعد با خودت می‌گی یا چهارده معصوم ! پس گریسون پسرِ داییِ مامانِ ایوریه؟! :))) خلاصه که ذات شهر کوچیک همین‌ه دیگه 😭😂

درباره‌ی فضا‌سازی کتاب چیز خاصی نمی‌تونم بگم به‌تنهایی جذاب نبود، ولی با سبک معما-رابطه‌ی داستان جور درمیاد. سطح معماها خوب بود؛ مخصوصاً وقتی لایه‌لایه باز میشدن.
به خصوص برای منی که مهارت خاصی توی حدس زدن ندارم و همه‌ی حدسام اشتباه در میاد . ولی خب وقتی یه سری از قوانین هاثورنی رو یاد بگیری، دیگه می‌تونی بعضی چیزا رو کم‌کم کشف کنی.

همین. 


      
450

28

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.