یادداشت سمی
5 روز پیش
چه اتفاقی میافتد وقتی که انسان اصرار دارد ارزش واقعی خود را از دید دیگران بسنجد و یا در عرصهی عشق معیار خود را بداند؟ این ناشیانهترین واحد اندازهگیری برای سنجش انسانیت نیست؟ آن هم در دنیایی که توسط آدمهایی با عقدهها و زخمها و افکار شیطانی بسیار پر شده است. حیف نیست که انسان خود را موضع ضعف قرار دهد، در برابر افکار عذابآور و تصمیمهای بیاساس دیگران... تا اینکه برسد به کشاکش درونی و تصور تیرهبخت شدن در زندگی... در این داستان کوتاه که خاطرهگویی از شخصیت اصلی داستان است، او خودش را فردی زیادی میداند...معتقد است در تمام این ماجرا که تعریف کرده، نقش آدم زیادی را ایفا کرده است.... او در انتها احساس دلتنگی میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.