خرداد ۸۴ هم دیپلم گرفتم، و هم از طرف مامان یکی از دوستداشتنیترین رمانهای خارجی زندگیام را.
بامزهی داستان این بود که کتابفروشی جلد ۲ تا ۴ را داشت و جلد یک را سفارش داد. اما من طاقت نداشتم و با همان جلد ۲ خواندن را شروع کردم و غرق شدم در دنیای تخیل و رؤیای آنی.