یادداشت .ـرهگذر...
1402/2/17
4.1
36
تا حدود صفحه ۱۷۰ رو-حقیقتا- به مشقت خوندم وسطاش خوابم میبرد هی روزی پنج صفحه میخوندم گاهی و همونم هربار با فشار میرفتم سمتش اما از جایی به بعد، مثل تختهسنگی که تو سراشیبی هلش دادی و حالا افتاده توی سرازیری، داستان جون گرفت انگار و راه افتاد و فوقالعاده لذتبخش شد خیلی با ادبیات کلاسیک مانوس نبوده و نیستم متاسفانه ولی هربار گذرم بهشون افتاده شگفتزده شدم واقعا این رمانای با حوصله و اصیل، برخلاف ادبیات زرد و عامیانه که امروزه باب شده عجیب رشد میده و کار میکنه با آدم؛ جوری که خودشم، بهوضوح، متوجه تفاوتِ قبل و بعد از مطالعه اون اثر میشه و در آخر با اینکه ترجمه آقای یونسی اذیتم کرد و بعضی عباراتو علیرغم اینکه چندینبار میخوندم، مفهومی ازش دریافت نمیکردم، با این رمان اشک ریختم و تکههایی ازش -احتمالا-برای همیشه تو قلبم زنده موند
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.