یادداشت امیرحسین فاضلی
1402/2/17
تا حدود صفحه ۱۷۰ رو-حقیقتا- به مشقت خوندم
وسطاش خوابم میبرد هی
روزی پنج صفحه میخوندم گاهی
و همونم هربار با فشار میرفتم سمتش
اما از جایی به بعد، مثل تختهسنگی که تو سراشیبی هلش دادی و حالا افتاده توی سرازیری، داستان جون گرفت انگار و راه افتاد و فوقالعاده لذتبخش شد
خیلی با ادبیات کلاسیک مانوس نبوده و نیستم متاسفانه ولی هربار گذرم بهشون افتاده شگفتزده شدم واقعا
این رمانای با حوصله و اصیل، برخلاف ادبیات زرد و عامیانه که امروزه باب شده عجیب رشد میده و کار میکنه با آدم؛ جوری که خودشم، بهوضوح، متوجه تفاوتِ قبل و بعد از مطالعه اون اثر میشه
و در آخر با اینکه ترجمه آقای یونسی اذیتم کرد و بعضی عباراتو علیرغم اینکه چندینبار میخوندم، مفهومی ازش دریافت نمیکردم، با این رمان اشک ریختم و تکههایی ازش -احتمالا-برای همیشه تو قلبم زنده موند
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.
