یادداشت عطیه عیاردولابی
1404/4/8
چند روزه تمومش کردم ولی هنوز از روی میزم برنداشتمش بذارم تو کتابخونه یا کارتن کتابهای خوانده شده. کتاب خوبی بود و خوبیش تا ۹۰ درصد به خاطر شخصیت خاص و متفاوت حاجآخوند بود و بقیهاش هم قلم مهاجرانی. ستارههای کم داده هم به خاطر این بود که از یه جایی مهاجرانی دیگه حاجآخوند رو گذاشت کنار و بیشتر از خودش و بقیه گفت و نهایت با یه جمله یا یه سرک کشیدن و سلام کردن حاجآخوند اون داستان شده بود یکی از ماجراهای حاجآخوند. با یه دوستی صحبت میکردم و میگفت ترجیح میداده به غیر از لحظات معلمی و آموزگاری حاجآخوند، لحظات عادیتری هم از اون تو کتاب بوده. این نظر اون مسئله من نبود چون به نظرم یه شخصیتی مثل حاج آخوند همه زندگیش و حرکات و سکناتش درس بود و فرقی نمیکرد کدوم رو بگیم و کدوم رو نه. مثلا کاری که برای گرگ پیر کرد چه فرقی با اون جلسهای داشت که با سه تا آدم خداناباور درباره خیام برگزار کرده بود؟ همهاش به یه میزان درس داشت و تاثیرش رو روی مهاجرانی گذاشته بود. این کتاب ارزش چند بار خوندن رو داره. من که توش کلی نوشتم و هایلایت کردم. اگه خدا قسمت کنه بعضیهاش رو اینجا تو بریده کتابها میارم. فقط کاش یکی مثل حاجآخوند جاویدان بود و حکایاتی که ازش نقل شد، بیشتر بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.