یادداشت حسن اجرایی
1401/10/19
4.2
16
آنچه در بخارای من ایل من یافت مینشود یکی از جذابترین و دلچسبترین متنها و کتابهایی که در این سالها خواندهام، «بخارای من ایل من» است. کتابی که تا امروز دستکم سه بار خواندهام و باز هم دوست دارم بخوانم. نثر محمد بهمنبیگی، سرشار از تصویرسازیهای زیبا و چشمنواز است و مخصوصا آنجا که به وصف زیباییهای ایل و بیان روز و شبهای جشن و موسیقی و رقص ایلی میرسد، زیبایی و شکوهی کمنظیر مییابد. اما آنچه دستمایه نوشتن این چند سطر است، نه وصف زیبایی و روانی نثر بهمنبیگی است و نه آنچه در «بخارای من ایل من» آمده، بلکه درباره موضوعی است که هیچ اشارهای به آن در کتاب نیست. با یک نگاه موضوعی و مضمونی، میتوان گفت مهمترین دغدغه بهمنبیگی در این کتاب، وصف زیباییهای ایل بوده است؛ چنانکه در بیش از ۲۲ صفحه کتاب، مستقیما به این موضوع اشاره شده. موسیقی، نقد خرافهپرستی، نقد تبعیض علیه زنان، نقد تبعیض طبقاتی، ستایش سوادآموزی، تفنگ، زیباییهای فارس، غرور ایلی، مهماننوازی، و اسب، از دیگر مضمونهایی است که روشن است مورد اهتمام نویسنده بوده است. موضوعات دیگری مانند زندان، قدرت، خانواده، مناسبات میان زندگی دهقانی و زندگی ایلی، سیاست اسکان و خلع سلاح هم از موضوعاتی است که با اهمیت کمتری در کتاب آمده است. اما با همه تنوع مضمونیای که «بخارای من ایل من» دارد، مطلقا هیچ اشارهای درباره دین، آیینها و مناسک دینی، عزاداریهای مذهبی و حتی نقد دین در کتاب دیده نمیشود. جستجویم در اینترنت برای یافتن پاسخی برای نقش دین در میان عشایر قشقایی به نتیجه قابل توجهی نرسید. تنها در مجله هنر و مردم، چاپ بهمن ۱۳۴۱ شمسی، نوشتهای از حسین کسبیان یافتم که نوشته بود: «تمام قشقاییها شیعه جعفری هستند و به آداب و رسوم خود علاقمندند. شاید بیش از پنج درصد آنان نماز نخوانند یا اصلا نماز را ندانند، ولی به عرف و عادات خود سخت معتقدند.» در جای دیگری از این مقاله، در ضمن بیان اهمیت سرخوشی و شادی در میان ایل قشقایی، اشارهای کوتاه به عزاداری محرم شده: «قشقاییها مردمانی سرخوش و دلشادند. به جشن، پاکوبی و رقص بسیار علامندند و از اندوه و سوگواری گریزان. در تمام سال تنها در ده روز آغاز ماه محرم سوگواری میکنند.»
(0/1000)
1401/10/24
2