یادداشت امیرمحمد حبیب پوریان
1403/5/7

((،ای شب های روشن من ،کدام قمری نور خدادادی تورا ، ای منور ظلمات، دزدیده است ؟ آه ای دم فرورفته ، کدام آه ، تورا سرد کردست؟ )) شب های روشن ، داستان فردی است که روز و شبش در تاریکی است و در تخیلات سفر می کند ، اما ، شبی ، ماه طلعتش با گریه ای کنار جوی آب های روان ، بر صفحه ی شیشه ای قلبش مانند تکه الماسی طلوع می کند ، جوان که روشنی ماه را دیده در هوای سفرش زنده می شود و دست از تخیلات برمی دارد ، انسان و آن ماه ، شباهنگام ، موقع طلوعشان باهم دیدار می کنند البته همیشه ماجرا آنقدر خوب نیست، هیچ داستانی جز داستان های کودکان در آب طلا غوطه ور نیست ، خب ، در ادامه ، حداقل همه چیز خوب بود تا اینکه ....... ، بقیه اش اگر نخواندید ، بخوانید ، به شدت توصیه می شود ،
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.