یادداشت امیرمحمد حبیب پوریان

((،ای شب ه
        ((،ای شب های روشن من ،کدام قمری نور خدادادی تورا ، ای منور ظلمات، دزدیده است ؟ آه ای دم فرورفته ، کدام آه ، تورا سرد کردست؟ )) 
شب های روشن ، داستان فردی است که روز و شبش در تاریکی است و در تخیلات سفر  می کند ، اما ، شبی ، ماه طلعتش با گریه ای کنار جوی آب های روان  ، بر صفحه ی شیشه ای قلبش مانند تکه الماسی طلوع می کند ، 
جوان که روشنی ماه را دیده در هوای سفرش زنده می شود و دست از تخیلات برمی دارد ، انسان و آن ماه ، شباهنگام ، موقع طلوعشان باهم دیدار می کنند  البته همیشه ماجرا آنقدر خوب نیست،  هیچ داستانی جز داستان های کودکان در آب طلا غوطه ور نیست ، خب ، در ادامه ، حداقل همه چیز خوب بود  تا اینکه ....... ، بقیه اش اگر نخواندید ، بخوانید ،
به شدت توصیه می شود ،


      
71

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.