یادداشت حنا دروی

حنا دروی

حنا دروی

6 روز پیش

درود و سلا
        درود و سلام 🍽🍴
وقتی در حال خواندن این کتاب بودم، تمام خاطرات مادربزرگم و خودم در زمان دبیرستانم جلوی چشمام مرور می شد و تمام حس هایی که میکاگه داشت را با قلبم لمس و درک می کردم.
مادربزرگ و مادر قلب خانواده و آشپزخانه قلب خانه هستند؛ جایی که به خانه و خانواده گرمی می بخشه و بدون اون حس کمبود و نقص به سراغ آدم میاد! سر و صدای ظرف ها، صدای برخورد قاشق و کفگیر به قابلمه ها، صدای قُل قُل زدن و بوی خوش خورشت ها و غذا ها، جریان زندگی در روح ما هستند. 🫕🫕
 کتاب ماجرای دختریست جوان که از طریق آشپزی و آشپزخانه با خانواده خود ،با قلب خود و حتی با دیگران ارتباط می گیرد و این علاقه و ارتباط به اندازه ای زیاد است که او هنگام ورود به هر خانه ای ، اول آشپزخانه آن خانه را می بیند و چک می کند![ خیلی برای من بانمک بود.😊☺️]
داستان ما روایتی‌ست از قدرت و تاثیرِ عشق و تراژدی؛ می خواهد نشان دهد که بلافاصله پس از وقوع یک تراژدی الزامی برای گرفتن تصمیمات مهم نیست. می توان روال آرومی را در پیش گرفت و اجازه داد جریان اتفاقات به آرامی بگذرند و مهم نیست چه مدت زمان طول بکشد؛ باید به خود زمان داد!
از قسمت های موردعلاقه من در کتاب رابطه مادر_فرزندی بود که فرم دوستانه بیشتری داشت و صمیمیت قابل توجه بین مادر و فرزند برای من به شدت جذاب بود. 😊
تنها دلیلی که من ۵ ستاره به کتاب ندادم، پایان باز کتاب بود که برای شخص من مورد پسند نبود! و دوست داشتم مشخص تر سرنوشت شخصیت ها معلوم شود.
برای جمع بندی مطالعه کتاب را توصیه می کنم خصوصا برای دوستانی که درگیر تراژدی هستند؛ امیدوارم مطالعه این کتاب بتونه به شما کمک کنه تا راحت تر ازش عبور کنید.❤️‍🩹❤️‍🩹
ممنون از توجه شما 
      
254

27

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.