یادداشت باران بهاران؛
1403/12/2
داستانی فراتر از تلخ از اول تا آخر داستان بغض کرده بودم و در عجب بودم که چطور یه مادر میتونه همچین کاری کنه به خاطر کی شوهرش؟ بچه ی سه سالت که انقدر شیرین بود رو گذاشتی رفتی؟ هی میگفتم الان برمیگرده بچش رو با خوش میبره اما نه خانم به فکر پول تاکسی بود همچین مادر هایی وجود دارن آیا؟ نمیفهمم چطور میتونست بچش رو که انقدر شیرین سخت بود رو ول کنه من که تمام داستان داشتم خودخوری میکردم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.