یادداشت にこ

にこ

にこ

1403/11/10

        وقتی فالکن سرانجام با دستی که بر جراحت روی دنده هایش قرار داده بود سرپا شد ، نسرین زیر لب گفت : تو یه دگردیسی!


مرد خنده ی درد آلود دیگری کرد و گفت : تو...از من نمی‌ترسی!
نِسرِین اعتراف کرد : یکی از دوستای خودم هم دگردیسه!
      
6

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.