یادداشت にこ にこ 1403/11/10 برج سپیده دم سارا جی. ماس 4.6 4 وقتی فالکن سرانجام با دستی که بر جراحت روی دنده هایش قرار داده بود سرپا شد ، نسرین زیر لب گفت : تو یه دگردیسی! مرد خنده ی درد آلود دیگری کرد و گفت : تو...از من نمیترسی! نِسرِین اعتراف کرد : یکی از دوستای خودم هم دگردیسه! 6 0 1 (0/1000) نظراتتاکنون نظری ثبت نشده است.