بعضی از جمله هاشتکراری بود
اما در کل قشنگ بود.
وقتی که زن عموم زنگ زد و گفت برم پیش دخترش
گل از گلم شکفت . دختر عموم بهترین دوست من بود اما وقتی رفتم دیدم مریضه .
غذا رو بار گذاشتم و اون خوابش برد . حوصلم سر رفته بود که رفتم سراغ کتابخونش و اینو برداشتم و خوندم .
و کتابش کامل نبود ، کافی بود :)