یادداشت زینب
4 روز پیش
یکنفس خوندمش و حتی دلم نمیخواست لحظهای کنار بذارمش. حس میکردم وقتی من کتاب رو ببندم و برم شخصیتها منتظرم نمیمونن و قراره خیلی چیزها رو از دست بدم! داستان از ناپل شروع میشه، از ناپل که سرزنده به نظر میرسه ولی فساد و آشوبشم کم نیست، از دوستیِ عجیبِ لیلا و النا. دختربچههایی که با وجود صمیمیتِ ناگفتهای که دارن، از زمین تا آسمون با هم متفاوتن. ولی همین تفاوتها برای النا عذابی میشه که همیشه برای رهایی ازش باید دستوپا بزنه. تلاش برای اینکه شبیه دوستش باشه؛ جذاب، باهوش، مسحورکننده! داستان رو النا روایت میکنه ولی بیشتر از اینکه از خودش بگه از لیلا میگه. خیلی غمانگیزه که حتی جزئیات زندگی خودش رو به اندازهی اون باارزش نمیدونه… اگه بخوام بگم بهترین جلد این چهارگانه کدوم بود، همین جلد اول رو انتخاب میکنم. چون دقیقا همین جلد اول و شرحِ خاطراتِ کودکی باعث میشد بفهمم علت یه سری از رفتارهای عجیبِ بزرگسالیشون چی بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.