داستان خاطره سفر تبلیغی یه روحانی همراه خانواده اش به یه روستا هست.
کتاب ساده و روان هست طوری که خیلی زود کتاب تموم میشه. توصیفات جالبی هم داره که فهم جملات رو سخت نمیکنه
اما بعضی مسایل حل نشده موند مثل اینکه چرا یکی از اهالی توصیه کرد اسم خودش، مادرش و دخترش رو در روستا نگه🤔