یادداشت پریا رادفر
1403/9/12

یک) عزیزی دارم که یک معیار تازه برای دلنشین بودن شعر و جستار ابداع کرده است. معیار:<دلم میخواست این اثر مال من باشد>. آن آثاری که آدم واقعا با استخوان احساسشان میکند آثاری هستند که با این معیار جور در میآیند. و در دسته<ای کاش این را من نوشته بودم> یا <این که همان حرف من است> قرار میگیرند. و آن آثاری که آدم فقط میخواندشان و ازشان لذت های گذرا میبرد _لذتی که به استخوان نفوذ نمیکند_ آثاری هستند که با معیار عزیز من جور در نمیآیند. <از زخم های نهانی> برای من یک کتاب سازگار با معیار سخت <ای کاش این ها را من نوشته بودم> بود. یک کتاب <ای کاش من نوشته بودمش>! دو) هر کتاب دو جور قصه و ماجرا دارد. نوع اول میشود همان ماجرایی که داخل کتاب میگذرد. و نوع دوم، ماجرا هایی هستند که بیرون کتاب اتفاق میافتند اما نقش اصلیشان کتاب است؛یا بعد ها که آدم جزئی از آن ماجرا را ببیند کتاب مربوط بهش برایش تداعی میشود._مثل وقتی که یک شهر کتابی که در یکی از دفعات مسافرت بهش خواندیم را برایمان تداعی میکند_. <از زخم های نهانی> هم به خاطر ماجرا های بین اوراقش عزیز است،هم ماجراهای بیرون از اوراقش. هم نوشتههایش عزیزند،هم خاطرات مربوط بهش. اصلا همین ویژگیاش بود که باعث شد من حالا بعد از پنج ماه برایش یادداشت بنویسم. پ.ن:بعضی جملهها یادداشت ناواضح به نظر میرسند. کاش عماد مرتضوی در از زخم های نهانی ننوشته بود<آنچه میگویم چیزی نیست که میخواستم بگویم. همیشه باید بیشتر بگویم،حتی بگویم این که گفتم چیزی نیست که میخواستم بگویم>. تا خودم این جمله ها را برای بار اول مینوشتم و ضمیمه یادداشتم میکردم.😁
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.