یادداشت مظفری

مظفری

1401/8/22

ملاقات در شب آفتابی
        بسم‌الله الرحمن الرحیم

کریم‌صفایی داستان‌گوست، نه داستان‌نویس، و همین باعث می‌شود رمانش شنیدنی باشد تا خواندنی. لیلا و سهیلا و پروین هم این وسط هم دلشان برای کریم می‌سوزد و هم انتظاراتی دارند که شاید قابل‌دار نباشد.
کریم سطر به سطر، در کتاب خودنمایی می‌کند و هر چند فقط بازنویس است، اما می‌شود همه‌کاره و همین کار را سخت می‌کند. بین خطوط، تمام نقدهایش را به ویراستار می‌گوید، اما سرانجام تصمیم می‌گیرد از پروسه چاپ حذفش کند.
این وسط روایت‌های جانباز ساغری و کیانی و ریاحی و حسینی، می‌شود اسباب تامین مخارجی که سرانجامش به پیوند پا و چشم می‌رسد.
اگر کریم‌صفایی حوصله‌تان را سر برد، حرف‌هایش را نشنوید تا به حرف‌های شنیدنی برسید. 

پ.ن:
۱- برای بار nام خواندمش. ‌آن‌سال‌های دور، قیمتش ۱۴۰۰ تومان بود.
۲- سابقاً برایم جذاب‌تر و خواندنی‌تر بود. شاید بزرگ شده‌ام. همین...
۳- تکرار دارد، هم به‌جا و هم بیجا...
۴- ارزش خواندن را دارد. شک نکنید.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.